غسل شهدای پاسدار
عکس ها و فیلم ها در پست های بعدی . . .
ساعت 6 غروب
عکس ها در حال بارگزاری هستند در چند روز اینده انها را می توانید دریافت کنید
این قسمت در حال به روز رسانی می باشد . . .
بدن های بی سر ، بی دست ، بی پا . . .
بدن های سوخته . . .
لبخند بر لبان شهید امانی و نگاه او به پدرش . . .
از کدام لحظه بگویم . . . از آن لحظه ای که بدن سوخته دیدم . . . از آن لحظه که تازه داماد ( شهید سبحانی )برای دعوت کردن دوستانش آماده شده بود . . .
از کدامشان برایتان بگویم
مهر اندیش که بچه اش هنوز شیر خواره است . . . از بدنش بگویم که شناساییش از روی نوشته پوتینش صورت گرفت .
از محمد امیدی بگویم که رخت دامادی هم به تن نکرد . . . یاد لبخند هایت به خیر . . .
از یاری پور بگویم که چقدر مظلوم بود ...از آن دو بچه کوچکش بگویم تا بسوزی . . .
نه می گویم . . .
فراشی که بچه اش سه سال دارد . . . همیشه خندان و متین
نمی توانم دیگر . . . سخت بر ما می گذرد . . . داغ دوستانمان سخت بر دوش ماست
بگذارید بگویم از اول . . . حال همه ما خوب است . . . اما باور نکنید
خدا خیرتان دهد اللهم الرزقنی توفیقت شهادت فی سبیلک التماس دعا
من تازه وارد بچه هئیتی شدم همیشه صحبت این عزیزانه من که عکسا رو دیدم واقعا متاسف شدم نمیدونم چی بگم که در شهن این شهدا باشه خدا رحشونو شاد کنه.سردار من که استفاده کردم دمت گرم خسته نباشی
سلام لطفا اگه عکس بیشتری هست بزار
دمت گرم
رفتن پیش خدا